ایلیا جیگرایلیا جیگر، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

بابایی ♡ ایلیا ♡ مامانی

چند تا یادگاری از عشقم

1393/2/21 11:04
629 بازدید
اشتراک گذاری
عزیزم مامان پسر قشگم این چند وقت کنجکاویت خیلی زیاد شده بود از بچگی عادت داشتی زیاد سوال میکردی به طوری  که منشی مطب دکتر ضیایی شمارو با همون لحن این چیـه میشناسه  تا چند وقت پیش توجه مارو سمت یه چیزی اینجوری جلب میکردی و میگفتی گو کون این چیه دیدی توپــه  .گو کون یعنی نگاه کن . یا صدامون میکنی مامانی مامانــــــــــی این چیه؟ بعد من باید بشینم کامل توضیح بدم این چیه
مثلا زمانیکه میریم پمپ بنزین تا بنزین بزنیم برات توضیح میدم که ِام اِما همون ماشینا ((شما به ماشین میگی اِم ِام
)) گرسنه میشن و دیگه نمیتونن راه برن برای همین باید بهشون هام بدیم غذا بدیم بابایی با این لوله ها بهشون میاد اینجا هام میده .اون موقع بود که قشنگ احساس گرسنگی ماشین درک کردی و هر وقت میریم بنزین بزنیم داد میزنی ماشین میخواد هام بخوره...
تو ادب و احترام که حرف نداری تا کسی از در میاد داخل سریع میری دست میدی و میگی سلام علیکم خوبی ؟؟؟ عاشق عمو پورنگی و داری سعی میکنی شعرهاشو حفظ کنی چند وقت پیش اومدی روی پام نشستی و خیلی جدی گفتی مامانی اجازه میدی به عمو پورنگ زنگ بزنم من که هم خندم گرفته بود هم هیجانی شده بودم گفتم بله پسرم شماره عمو پورنگ چنده و شما هم تندی گفتی 9099072345 تازه اعداد با انگشتات هم نشون میدادی  کلی از دستت خندیدم وقتی برای بابایی تعریف کردم گفت کاش من هم
پیشتون بودم...ایلیای مامان شما الان دقیقا تو سن منفی گرایی و لجبازی قرار داری و بعضی وقتا میمونم که چجوری باشما رفتار کنم  میگی زنگ بزن بابایی صحبت کنم من هم همین کارو میکنم اما صحبت نمیکنی لج میکنی بعد که مکالمه ی من و بابایی تموم میشه شروع میکنی به گریه که صحبت کنم ولی دیگه من اجازه نمیدم چون فرصتت تموم شده یا برات بستنی میارم میگم بیا بخور نمیای تا بستنی آب میشه بعد که میبرمش میگی بستنی ولی دیگه خبری نیست یا غذا نمیخوری و وقتی تموم میشه میگی غذا میدونم اینا برای جلب توجه اما خوب تربیت هم این وسطا یه نقش کوچولو داره ایشالله پدر میشی مارو درک میکنی
پسندها (1)

نظرات (0)