ایلیا جیگری
دو سه روزی بود که تب شدیدی داشتی . روزا سر حال بودی و بازی میکردی ولی شب که میشد دمای بدنت بالاتر میرفت و خوب هم نمیتونستی بخوابی زنگ زدیم خانم دکترت ایشون داروی شما رو تجویز کرد و رفتیم از داروخانه گرفتیم الان خیلی خیلی بهتری خدایا شکرت.
پارسا هم اومد عیادت شما و تا تونستین دوتایی بازی کردین پارسا خیلی مهربونه برای همین شما خیلی دوسش داری وقتی پارسا اومد شما هنوز خواب بودی با سر و صدای ما بیدار شدی همگی گفتیم ایلیا جون پارسا اومده بیدار شدی و دست کشیدی رو صورت پارسا انگار میخواستی مطمئن بشی پارسا اومده من از پارسا جونم خیلی ممنونم که دل شمارو شاد میکنه
پارسا دوست داریم هوارتاااااااااا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی