ایلیا جیگرایلیا جیگر، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

بابایی ♡ ایلیا ♡ مامانی

عشقم نازنینم تولد دو سالگیت هزاران بار مبارک

1392/9/9 14:27
384 بازدید
اشتراک گذاری

 


  

 درست دو سال پیش در ساعت  یازده و چهل وپنج بود که خداوند مهربانم لطفشو شامل حال این بنده کوچیک خودش کرد و یکی از فرشته های درگاهش برای من فرستاد و من و لایق مادری و مادر بودن دونست از این بابت خیلی خوشحالم

هر روزنظاره گر بزرگ شدن شما پسر عزیزتر از جونم بودم  وقتی یه حرکتی میکردی که جدید بود میگفتم خدایا شکرت پسرم دیگه بزرگ شده خدایا شکرت که اجازه دادی شاهد بزرگ شدنش باشم و لذت ببرم سختیهای زیادی کشیدم بیخوابیهایی که هنوزم ادامه داره اما با تمام وجودم همه سختیارو تحمل میکنم چون میدونم ارزششو داره

ایلیای عزیزمدو سالگیت هزاران بار مبارک پسر گلم ایشالله که صد ساله بشی عزیزم جالبه تو این ماه علاقت به نقاشی کردن و شمردن اعداد بیشتر شده و جالبتر اینکه دوست داری تو کامپیوتر نقاشی بکشی فدای پسر قشنگم بشم .

یه خبطی کردیم شمارو آقای دکتر ایلیا اخوان صدا کردیم  حالا هر کی اسمتو بپرسه میگی آقای دکتر ایلیا اخوان.

من بر اساس قانون جذب که توي روانشناسي وجود داره دوست دارم که شما متخصص  و جراح مغز بشي و اين به اون معنا نيست که شما مسوول براوردن آرزوي بنده اي نخير  فقط ازت ميخوام که تو هر کاري  که انتخاب ميکني نخبه و بهترين باشي حتي آشپزي .

اعداد و خيلي دوست داري و به نوشته ها خيلي دقت ميکني نوشته ميبيني ميگي آقاي دکتر ايليا اخوان .با حیوانات هم خیلی خوبی دلم میخواست یه حیوون خونگی برات بیارم ولی میترسم از آلرژی که ارث رسیده از ما به شماست شاید بزرگتر که شدی یه پیشی ناز بیاریم و با هم بزرگش کنیم


 

 


مامانی و بابایی خیلی شما آقا پسری دوست داریم و تمام تلاشمون اینه که شما شاد و خوشحال زندگی کنی تو این ماه خیلی سختی کشیدی همش مریض بودی کف دستات هم که در اثر سرما  دچار اگزمای شدید شده بود و خواب از چشمای نازت برده بود از بس که شبا کف دستات میخوارید دلم کباب شده بود برات . روز شنبه بود که صبحش از دکترت وقت گرفتم برای بعد از ظهر و رفتیم خانم دکتر عزیز شمارو حسابی معاینه کرد و  پرسید جای دیگه ای از بدنت هم اینطوری شده که البته جواب منفی بود در نهایت مشخص شد که مایع صابونی که مخصوص شما بوده و دستات با اون میشستیم به دست شما نمیساخته و باعث و بانیش اونه دکتر کرم وازلین و بتامتازون تجویز کرد رفتیم استفاده کردیم خبری نشد و همچنان دست شما خارش شدید داشت و اعصابتو به هم ریخته بود رفتیم پیش یه متخصص پوست تازه یه سرمای کوچولو هم خورده بودی ایشون بدون اینکه  دستتو لمس کنه گفت ویروسیه و چون علایم سرما خوردگی هم داشتی گفت مال سرماست عجــــب به قول تتلو مگه داریم

دوباره طاقت نیاوردم و رفتم پیش دکتر خودت و ماجرای دکتر پوست شرح دادم ایشون کامل معاینت کرد یه پماد ساختنی و شربت سیتریزین تجویز کرد و چون سرماخوردگیت هم شدید شده بود و سرفه های خلط دار داشتی  یه سه تا آمپول آمپی سیلین  با شربت سفیکسیم هم برات نوشت که خیلی شجاعانه اون سه تا آمپول زدی و آخ هم نگفتی و کلی مورد تشویق بابایی قرار گرفتی من فقط در عجبم که اون خانم دکتر متخصص پوست که سن و سالی هم ازش گذشته بود و باید کلی هم تجــــریه هه هه بارش باشه چرا نتونسته بود دست شمارو معالجه کنه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)