عشق من بیست و سه ماگیت مبارک

پسر قشنگ مامانی همه چیزم عشقم روحم بیست و سه ماهگیت مبارک باشه عزیزم

مامانی خیلی دوست دارم پسرم دیگه بزرگ شده.هر روزساعت پنج به بعد طبق عادت تابستون باید بری بیرون سریع بلند میشی میگی تاب سرسره با اینکه الان هوا خیلی سرد شده ولی مجبوری شما رو میبریم آخه خودمون هم دلمون تو این آپارتمانهای بی روح میگیره و شما بهترین بهونه ما واسه بیرون رفتن هستی چی میگن به نام شما و به کام ما.

عاشق مداد و خودکار و خط خطی کردن هستی و مجله سالمی در حال حاضر در خونه وجود نداره که به دست توانای شما هنرمند گرامی نقاشی نشده باشه روی لوح مغناطیسی هم زیاد کار میکنی و شکلهای زیادی هم میشناسی مثل انار و سیب, پیشی , هواپیما , ماشین , هویج , بستنی,قاشق و چنگال و چاقو.

عاشق اینی که یکی بشینه برات نقاشی بکشه تو هم دستشو بگیری و با هم کلی شکل بکشین مخصوصا چشم چشم دو ابرو کامل بلدی الان هم هر کی از شما میپرسه ایلیا مامانی و یا بابایی یا هر کدوم که شما دوسشون داری چند تا دوس داری میگی ده تـــــــــــا

دیگه نمیشه سرتو گول مالید به هیچ عنوان سریع میفهمی و اعتراض میکنی یه چند روزیه که دستت بر اثر سرما اگزما گرفته کلی دکتر رفتیم فکر نمیکردم اینقدر حساس باشی البته ارثیه از من نیست اصلا نمیدونم از کی ارث بردی ایشالله که هر چه زودتر خوب بشی جیگرم نفسم 

دیگه بلدی ته خودکار فشار بدی  تانوکش بیاد بیرون یا درشو باز کنی اینم بگم غذاتو خودت میخوری و تازه به ببعی و هاپویی هم غذا میدی کلی خاله بازی میکنی الان از پر و خالی کردن ظرف و لیوان اب و غذا خیلی لذت میبری و بنده را کلی مورد عنایت قرار میدی که خرابکاریاتونو جبران کنم از برنامه بفرمایید شام خیلی خوشت میاد شعرشو بلدی و با هاش کلی قر میدی تا شروع میشه میگی عسیسم بفرمایید شام و به آخرش هم که میرسه میگی شرمنده حرف زدنت عالی شده اسم چیزی یه بار میپرسی دفعه دوم نداره و شما اونو یادگرفتی کلی میذوقم و خوش به حالم میشه