ایلیا جیگرایلیا جیگر، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

بابایی ♡ ایلیا ♡ مامانی

پسر یازده ماهه مامانی

1392/7/11 22:22
435 بازدید
اشتراک گذاری

پسرکم یازده ماهه شدی خدایا شکرت
تو این ماه شما تلاشتوبرای ایستادن بیشتر کردی و روز به روز پیشرفتت بیشتر میشه گاهی اوقات میای داخل آشپزخونه و از سر و کول من بالا میری و سعیمیکنی که خودتو رو پا نگه داری این عادتت که مارو مجبور میکنی زیر بغلتو بگیریم تا شما بتونی راه بری یا به توپت ضربه بزنی یا داخلاتاقت بری و با عروسکات سلام و احوالپرسی کنی هنوز پا بر جاست خیلی به راه رفتنعلاقه داری تقریبا یه ده ثانیه ای خودتو  روی دو پا نگه میداری بدون اینکه جاییو بگیری تازه یه چند تاقدم هم بر میداری ولی هنوز نمیتونی خوب تعادلتو حفظ کنی بلند شدنت مثل وزنهبردارهاست اول روی دو پا میشینی بعد بلند میشی و دستاتو میاری بالا انگار وزنه ای چیزی تو دستت نگه داشته باشی البتهبا این حالت سعی میکنی که تعادلتو حفظ کنی چند بار که صدات کردم سریع از جات بلندشدی و اومدی طرف من و منهم با دست و جیغ کلی ازت استقبال کردمشما همکه عاشق شلوغ کاری.
مارو دیگه کامل میشناسی مامان مامان گفتنتکه از دهنت نمی افته اما بابا رو زمانی میگیکه به قول بابایی کارت گیر باشه هفته پیش باباییرفته بود مسافرت و من وشما یه هفته تنها بودیم شب اول خاله طاهرهبا نی نیش امیر حسین که از شما دو ماه بزرگتره اومدن پیش ما کلی با هم بازیکردین البته بازی که چه عرض کنم خاله طاهره باگوشیش برای امیر حسین موزیک میزاشت و شما گوشی ازش میگرفتی و شروع میکردی به رقصیدن یهو امیر حسین میومد گوشیو میگرفت و به مامانش میداددوباره گوشیو میگرفتی دوباره امیر میومد ...... نزدیک بود یه دعوای پسرونه این وسطرخ بده میدونی ازچی خوشم میاد؟؟ از اینکه تو بدونهیچ غر غری و در کمال خونسردی کارتو میکردی به هر چی که اون دست میزد تو هم همونو میخواستی چقدر دنبال هم کردین یه چندبار هم داشتی موهای امیر حسین میکشیدی کهمامانش نجاتش داد خلاصه که امیر حسین از دستشما همش در حال فرار بود.از اینکه اینقدر اجتماعی هستی خیلی خوشحالم بیرون هم میریم باهزار نفر دوست میشی همه میگن چقدر خوش اخلاقی. از خوابکه بلند میشی بد عنقینمیکنی و میخندی عاشقتم.
اما بگم از پارسا که پسرعمه جیگر نازت وقتی اونو میبینی گل از گلت باز میشه و کلی میخندی و شادی میکنی پارسا خیلی نازه با اینکه هشت سالشه  همه جا ازت مراقبت میکنه مخصوصا مواظب که شما بدنت  به جایی نخوره کلی با شما بازیمیکنه
وای که وقتی شما دو تا به هم میرسین اونقدر شیطونی میکنین که خونه رومیزارین رو سرتون یه بار  خانممعلم پارسا گفته بود با مراقبت جمله بسازن پارسا هم نوشته بود که((من از پسر داییم ایلیا مراقبت میکنم))منو میگی کلی کیف کردم حداقل بچم یکی داره مراقبش باشه و باهاشبازی کنه من هم پارساروخیلی دوس دارم.عاشق  موزیکایپرشین تون  مخصوصا رومئو و ژولیت و پنگوئنهاهستی و با آهنگها هم اواز میخونی هم میرقصی جالب اینجاست که مثلا تو شعر میگه سرابالا تو سرتو بالا میگیری یا میگه سرا پایین سرتو میاری پایین . از غذات بگم که ماهی به غذاتاضافه کردم خیلی دوست داری و میخوری البته به هر چیزی کهما با ولع بخوریم هم علاقه نشون میدی مثل پیتزا و یا ساندویچ ,پیتزا بیادوسط  زودتر از همه میای یه برشبر میداری و ادای خوردنشو در میاری چند روز پیش که ساندویج منو از دستم چنگ زدی و شروع کردی به خوردن منم عکستوگرفتماز زمین خوردنت بگم که به خاطر راه افتادنت اوایل زیاد زمینمیخوردی ولی خدارو هزار مرتبه شکر که خیلی باجنبه هستی و تحملت هم زیاد البته پری شبی  با سرت یه ضربه زدی و بینی منوترکوندی وای از دست تو من که گریم گرفت کلی گریهکردم شما هم از گریه منگریت گرفت وگرنه درد سرت برات مهم نبود تا من ساکتشدم شروع کردی به خندیدن جای ضربه ای هم که زده بودی تو پیشونیت ورم کرده بود تازهاین وسط بابایی میگه یه پنج میلیونی رو دستمگذاشتی به خاطر بینی مامانی
خدایا نی نیم همیشه سالم و سلامت باشه

جیگر مامان

عاشقتم  دوستدارم هزارتا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)